
دولت ترامپ در تمام این چهار سال به دنبال تضعیف قدرت سیاسی و بعد اقتصادی ایران بود و در فاز آخر به دنبال تضعیف نیروی نظامی ایران. در اینجاست که پلن نهاییاش به مرحله اجرا نزدیک میشود و ویروس کرونا این فرصت را به خوبی در اختیار آنها گذاشته است.
این اولین و شاید تنها مطلبی باشد که درباره
کرونا مینویسم و علت آن نامشخص بودن زوایا و موجود نبودن مستندات کافی برای فرضیهپردازی
در باب این بیماری از هر جهت که بخواهیم نگاه کنیم است. اما مشکل کرونا در ایران
موضوع دیگری است. مسئلهای که شاید نگاه کردن به آن نه از بعد بیولوژیکی آن، که
بررسی نحوه مدیریت آن و پیشبینی برخی عوارض سیاسیاقتصادی آن بسیار لازم باشد.
مسئلهای که امروز همه کارشناسان را در ایران و خارج از ایران به خود مشغول داشته
است چه دربارۀ وضعیت مدیریت جهانی این ویروس و چه در مورد شکل مدیریت بومی مبارزه
با آن در هر کشوری.
در ایران که امروز به دومین کانون ویروس تبدیل
شده، وضعیتی که حدس زدن آن از همان ابتدا کار سختی نبود، مسئله کرونا پیچیدگیهای
بیشتری به خود گرفته است. متأسفانه ایران امروز ما کشور بحرانهاست جایی که هر
بحرانی چه بومی و چه خارجی و بینالمللی در مقیاسی چند برابری نسبت به دیگر
کشورهای جهان ظهور میکند. به هر تقدیر قصد سخن گفتن و قلمفرسایی با موضوع آنچه
بلای کرونای بر سر ملت آورده نداریم که بررسی آن با مشاهده اخبار و رجوع به آرشیو
مطبوعات و سایتهای خبری کاری ساده است. یبشتر قصد داریم مشکلاتی که ممکن است از
رهگذر این ویروس گریبانگیر کشور شود را واکاوی کنیم.
گرچه مقامات دول ایران و چین اتهاماتی را دربارۀ
منشا پیدایش ویروس کوید ۱۹ متوجه دولت ایلات متحده به خاطر آنچه در سابقه این کشور
از ساخت و نشر ویروسهایی مثل HIV+ یا همان ایدز
وجود دارد کردهاند، اما برخی از کارشناسان و دانشمندان آن را صرفا یک تئوری توطئه
پنداشته و منشا آن را یک ویروس جهش یافته منتقل شده از خفاش یا مورچهخوار فلسدار
در ووهان چین میدانند. داوری در این دو نظر کاری سخت یا ناشدنی است و برای رسیدن
به جواب باید سالها منتظر درز اخبار محرمانه از آرشیو سازمانهای جاسوسی جهان باشیم.
ممکن است نتوانیم با اطمینان صددرصد دولت ایالات
متحده را مسبب شیوع این بیماری بدانیم ولی به راحتی میتوانیم بگوییم ایالات متحده
مانند هر زمان دیگری در این میان تا اندازهای منتفع شده یا به دنبال انتفاع است.
شاید بیشترین انتفاع آمریکا از ورود صدماتی باشد که به پیکره اقتصاد چین وارد شد و
این مسئله با توجه به کاهش رشد اقتصادی چین که پیش از تولد این ویروس هم اخباری از
آن شنیده میشد برای رقبای آمریکایی خبری مسرتبخش است. البته بهشرط آنکه ضربه
اقتصادی و سیاسی این ویروس به ایالات متحده مدیریت شده و نرمتر باشد که تا مشخص
شدن نتیجه آن باید چند ماهی منتظر بود.
پس از چین نوبت به ایران میرسد. کشوری که
ایالات متحده در اوایل سال ۲۰۲۰ تا مرز یک جنگ تمام عیار با آن پیش رفت. در موضوع
ترور قاسم سلیمانی اثبات شد که دولت ترامپ پس از خروج از برجام، وضع تحریمهای
کمرشکن و قطع صدور نفت از ایران، به دنبال فشار نظامی البته کنترلشده برای اعمال
برنامههای خود در مورد ایران حال از نوع تغییر رژیم یا تغییر رفتار حکومت است.
اخیراً و پس از انتشار اخبار شیوع ویروس در ایران و نزدیک شدن ایران به صدر جدول
کشورهای مبتلا ضد و خوردهایی در عراق محل برخوردهای ابتدایی بین دوکشور را شاهد
بودیم. ضد و خوردهایی بین نیروهای نیابتی یا به عبارتی نیروهای طرفدار جمهوری
اسلامی و نیروهای ناتو و ایالات متحده.
مشخص است که آمریکاییها پس از ترور سردار
سلیمانی استراتژی مقابله نظامی را در پیش گرفتهاند و نمیخواهند تا زمانی که طرف
ایرانی، خود به یک اقدام نظامی گسترده یا تحریک قابل توجه دست نزده، دکمه شروع جنگ
را فشار دهند. حال ارتباط این موضوع با کرونا چیست؟
به طور کلی دو مسئله کرونا را خیلی خطرناک میکند.
یک سرعت انتشار آن و دو نبود واکسن یا داروی درمان قطعی آن و فاصله زیاد تا رسیدن
به کشف دارو. از طرفی بسیاری از سوءمدیریتها در ایران که میتواند هر مسئله جزئی
را به یک بحران یا هر بحران اجتماعیاقتصادی یا سیاسی تا چه رسد به یک بحران
بیولوژیکی را تبدیل به یک بحران معظم امینتی کند، میتواند ضربات این ویروس را به
شدت فلاکتبارتر کند. هنوز هم بین مسئولان و فعالان سیاسی کشور بر سر اینکه واقعا
چه وقت این ویروس به کشور وارد شده و مقامات درمانی چه زمان از آن اطلاع یافتهاند
و چه میزان تاکنون مرگ و میر را سبب شده بحث است. بحثهایی که نشان میدهد از
اخبار تا واقعیت فاصله زیاد است.
سوءمدیریت در کشور را باید کنار فرهنگ و آداب و
رفتار ایرانی جماعت گذاشت. ما مردم در هیچ زمانی نمیتوانیم دست از برخی اخلاق و
عادات خود بر داریم. سیل مسافرتها در این وضعیت بحرانی و قرمز که با واکنشها و
جوابهایی مانند: چه میدانم، چه بگویم، چهکار کنم از سوی مسافران همراه شده نشان
از آن دارد که کنترل بیماری کوید ۱۹ در ایران کاری بسیاری سختتر از کنترل آن در
کشورهایی مانند ایتالیا یا چین است. پافشاری مقامات فعلی یا قبلی جمهوری اسلامی
برای راضی ساختن حسن روحانی جهت اعلام قرنطینه هم تاکنون فایدهای نداشته و روحانی
نشان داده که در مقابله با این بحرن بزرگ ناشیانهترین رفتار را در بین مقامات
مسئول در ایران یا جهان در پیش گرفته است. بگذریم که این ممکن است در آینده به
آخرین میخ بر تابوت روحانی به تبدیل شود. به هر حال این مسائل نشان میدهد که به
زودی بیمارستانها در ایران باید با موج جدید و دهشتآوری از مبتلایان به ویروس
مواجه باشند. دقیقا آن زمان است که کار از کار گذشته و تازه مسئولان در ایران از
خواب بیدار شده به فکر اعمال قرنطینه، تعطیلی اصناف و... خواهند بود. اگر این
فرضیه به وقوع بپیوندد بازوی اجرایی حکومت برای اعمال قرنطینه و قوانین یا حتی
رسیدگی به مشکلات و راهاندازی بیمارستانهای صحرایی و گندزدایی و... یقیناً
نیروهای نظامی خواهند بود. سپاه پاسداران، ارتش، نیروی انتظامی و بسیج.
شدت گرفتن این بحران در کشور دو تبعه خطرناک به
همراه دارد. اول خستگی و فرسایش نیروهای نظامی درگیر در مدیریت بحران و دوم مشغله
این نیروها به مسئله مقابله با کرونا در داخل و کم شدن قدرت و تمرکز مقابله با
خطرات خارجی. این همان بزنگاهی است که دولت ایلات متحده به دنبال آن است. زمانی
که نیروهای نظامی در کشور مشغول بحرانی بسیار جدی بوده و در عوض از حل مشکلات
خارجی ناتوان میشوند یا ضعیف میگردند. چنانکه نیویورک تایمز هم در روزهای اخیر
به این موضوع اشاره کرده بود.
پر واضح است که دولت ترامپ در تمام این چهار سال
به دنبال تضعیف قدرت سیاسی و بعد اقتصادی ایران بود و در فاز آخر به دنبال تضعیف
نیروی نظامی ایران. در اینجاست که پلن نهاییاش به مرحله اجرا نزدیک میشود و
ویروس کرونا این فرصت را به خوبی در اختیار آنها گذاشته است. در حالیکه مقامات
مسئول در کشور به خصوص رئیسجمهوری وقت در ساخته و پرداخته کردن این فرصت بسیار
خوب عمل کردهاند به شکلی که هرگز نمیتوان گفت که رفتار دولت روحانی رفتار یک وطنپرست
باشد.
از طرفی تنشها در عراق بین دو طرف رو به افزایش
است و فشار بر دولت ترامپ برای مقابله جدی با این تنشها به همان نسبت بیشتر میشود.
طرف ایرانی با انگیزه انتقام سخت و طرف آمریکا با هدف حفظ اعتبار نظامی و سیاسی در
حال دمین در آتش این معرکه هستند. اگر این تنشها افزایش یابد و اگر افرادی مانند
پمپئو با طرز فکر جان بولتن بتوانند بر ذهن ترامپ فائق آیند به نظر مرحله اوج شیوع
بیماری کوید ۱۹ در ایران زمان مناسبی برای آمریکاییها جهت راهاندازی یک جنگ و
فشار نظامی برای رسیدن به یکی از این دو هدف است: تغییر رژیم یا تسلیم آن.
دیدگاهی برای این خبر ثبت نشده است
ارسال دیدگاه