
گویا ترامپ با اشاره به قضیه سفارت آمریکا در سال ۵۸ قصد دارد بگوید که ما مجازیم به حکم قانون چشم در برابر چشم نفراتی را در ایران هدف قرار دهیم.
پس از ترور سردار قاسم سلیمانی عکسالعمل های شدید از دو طرف در قالب مواضع رسمی سیاسی یا اظهارات غیررسمی توییتری منتشر شد. گاهی ادبیات در اعلام مواضع چنان تند یا چنان رمزآلود است که تقریباَ هیچ کنشگر یا کارشناس سیاسی و امنیتی توان تحلیل یا پیشبینی آنچه ممکن است رخ دهد را ندارد در این میان دونالد ترامپ در یکی از تندترین اظهاراتش در توییتر اعلام میکند در صورت حمله ایران ۵۲ سایت (موقعیت مکانی مهم) را در ایران هدف قرار خواهد داد که برخی از آنها برای ایران و فرهنگ ما ارزش زیادی داشته دارند. بسیاری در تحلیل این گفته ترامپ ذهنشان به سمت آثار باستانی یا مساجد بزرگ یا حتی حوزههای علمیه رفت؛ اما به نظر می رسد برای تحلیل این توییت ترامپ باید به سراغ تحلیل رفتار و تصمیمگیری او برای ترور قاسم سلیمانی رفت.
ترامپ گرچه اظهاراتی را به عنوان دفاعی بودن انگیزۀ ترور قاسم سلیمانی با هدف حفظ منافع ایالاتمتحده مطرح کرده است اما ادبیات توئیتهای بعد از ترور نشان می دهد که این اقدام خود هدف نبود بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدفهای بزرگ بود.
این برای هر کسی که ایران را می شناسد اظهر من الشمس است که اقدام آمریکا در ترور شخصیت سیاسی و نظامی رسمی جمهوری اسلامی میتوانست حکومت ایران را به شدت برانگیخته کند و اقدام متقابل ایران را در بر داشته باشد، اقدامی متهورانه، جسورانه و البته مهلک. پس چرا ترامپ به چنین قماری تن داد؟ اسن سوالی است که جواب آن را باید از تحلیل دو توییت بعد از ترور دریافت کرد.
در اولین توییت های بعد از ترور ترامپ برای بار چندم به ضرورت روی آوردن ایران به مذاکره اشاره کرد. البته این حتی برای خود ترامپ مشخص بود که ایران به این حرفها وقعی نخواهد داد آن هم پس از ترور سردار بزرگش پس از پلن بی یا اصلی خود در توئیت بعدی با محتوای هشدار به هدف قرار دادن ۵۲ سایت (نقطه) در ایران در اثر عزم حکومت برای انتقامجویی که می تواند برخی از آنها ارزش فرهنگی برای ما داشته باشد پرده برداشت.
اشاره به عدد ۵۲ به عنوان عدد گروگانهای آمریکایی در قضیه تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ تهران نماد انتقامجویی از کینه خاکخورده آمریکا در مورد تسخیر سفارت و زندانی کردن دیپلماتهای آن را دارد. اما جدای از انتقامجویانه بودن این ادبیات میشود لحن و سیاست چشم در برابر چشم را از این جملات فهمید.
گویا ترامپ با اشاره به قضیه سفارت آمریکا در سال ۵۸ قصد دارد بگوید که ما مجازیم به خاطر صدماتی که در طول تاریخ انقلاب از جمهوری اسلامی خوردهایم به حکم قانون چشم در برابر چشم نفراتی را در ایران هدف قرار دهیم. نفراتی که سیاست های کلی نظام و تسکین تصمیمگیری در سطوح عالی را بر عهده آنهاست. افرادی که محل کار یا زندگی برخی از آنها به قول ترامپ، سایتها یا مواضعی است که ارزش فرهنگی برای ایران دارد مانند برخی از امامان جمعه، فرماندهان نظامی یا حتی شخص رهبر که محل سخنرانیهای او در یک حسینیه قرار دارد. اینجاست که میتوان فهمید علت پافشاری ترامپ و پمپئو در مجموعه توئیتهایی که میگفت سلیمانی مسئول مرگ صدها هزار یا میلیونها آمریکای یا غیرآمریکایی است را فهمید.
مردم آمریکا و دیگر کشورهای دنیا به زعم ترامپ و هیئت دولتش ریسک دولت او در کشتن شخصیتی که به گفته آنها دست در خون میلیونها نفر دارد را نادید میگیرند و با آن کنار میآیند. حال شاید این ریسک نه به یک نفر (شهید سلیمانی) که به یک عده دیگر هم در ایران ختم شود. اما آیا ترامپ واقعاً قصد چنین کاری دارد؟
به نظر میرسد که این میتواند یک سناریوهای محتمل یا حتی محتملتر از بقیه سناریوها باشد؛ چرا که ترامپ در ماجرای ترور قاسم سلیمانی نشان داد که یک بار این کار را کرده است و می تواند بار دوم هم دست به این کار بزند یا این فرض که خیلی از مقامات در ایران از محبوبیت قاسم سلیمانی برخوردار نیستند و شاید درجه اهمیت آنها هم به اندازۀ او نباشد.
ترامپ می دانست که این ترور عواقب سنگینی برای او، دولتش و کل آمریکا خواهد داشت. پس مشخصاُ علت دست زدن او به این حرکت آن بود که نه تنها ترور سلیمانی بلکه با به وجود آوردن حجمی از حرکات و تحریکات ضدآمریکایی در ایران عراق و کشورهای منطقه مجوز قانونی و اخلاقی (البته در دایره قوانین و اخلاقیات آمریکایی) پیدا خواهد کرد تا به مواضع حساستر در ایران حمله کند و اقداماتی در سطوح سنگینتر و جدیتری مرتکب شود، که مشخصاً این اقدامات میتواند همشکل و همتراز ترور یکی از اشخاص بلندپایه نظام باشد. همانهایی که حاضر به انجام مذاکره با آمریکا و پیشبرد سیاستهای ترامپ نمیشوند و نه حمله به زیرساختهای اقتصادی یا نظامی که صرفا یک خرابی و تعداد کشته از مردم عادی روی دست او خواهد گذاشت.
از طرفی ترامپ با ترور سلیمانی هم شرایط را سنجید و هم فضا را برای برای پلنها و اقدامات بعدی آماده کرد. حالا اگر روزی خبر بیاید که چندین موضع در ایران هدف حملات موشکی قرار گرفته است که شخصیت های سیاسی، نظامی یا مذهبی از جمله شخص رهبر در آن حضور داشتند و در این حملات کشته شدهاند متحدین ایران و متحدین آمریکا کمتر واکنش های غیرقابل انتظار از خود بروز خواهند داد.
چیزی که به نظر میرسد مسئولین حکومت در ایران باید حساب مسایل خیلی مهمی را در ستاندن انتقام سخت بکنند و برای بعد از آن نقشهها و برنامههای جایگزین زیادی داشته باشند.
۱۶ دیماه ۱۳۹۸
ساعت ۲۰:۰۰
دیدگاهی برای این خبر ثبت نشده است
ارسال دیدگاه