
تنهایی صفتی است که با گذاشته شدن صرف میشود. برای مثال منی که تنها گذاشته شدم، آدمی که تنهایش گذاشتهاند و... .
گاه آدمی تنها میشود، گاه تنها به دنیا می آید و گاه تنها میمیرد. همه این ها در افراد مختلف نسبتهای مختلف دارد. گاهی تنهایی دایرهای است به مساحتی کوچک، که در آن فقط یک یا دو نفر جا میشوند. اینجا تنهایی، زهری است که بین دو نفر یا نهایت سه نفر قسمت میشود. آدمی گاه با همسرش تنها میشود، گاه با مادر یا پدری، گاه با خواهر یا برادری یا دوستی، گاه شمایید و همسایهای. خلاصه آنکه تنهایی بیشتر اوقات با فعل شدن صرف میشود. انسانی که تنها میشود. آدمی که تنها شده است. منی که تنها شدم.
اینها اما اطلاق چندان درستی بر تنهایی نیست. در اصل تنهایی صفتی است که با گذاشته شدن صرف میشود. برای مثال منی که تنها گذاشته شدم، آدمی که تنهایش گذاشتهاند و... .
تنهایی پیشامد نیست، تقدیر است. تنهایی شرایط نیست که مقطعی باشد، تنهایی سایهای است که تنها را رها نمیکند. مانند قوز یا انگشت ششم همیشه و همهجا با شماست. لذا هر بیکسی و تک بودن را نمیتوان تنهایی نام نهاد. کسی که تنهاست هیچگاه تنها نمیشود؛ چراکه تنها بوده، هست و خواهد بود. دوای بیکسی و تک بودن به جمع رفتن و جفت شدن است. تنها اما اگر دوشادوش همه خلق باشد باز هم تنهاست. فرد تنها همراه با خانواده و دوست و قوم و خویش تنهاست.
تلاش شخص تنها برای خلاصی از تنهایی اش همیشه به شکست ختم می شود. حتی اگر اندکی از تنهایی فاصله بگیرد دیری نمی گذرد که رسیدن به شرایط قبل برایش می شود آرزو. لاک تنهایی بخشی از وجود فرد تنهاست. جدایی ازین لاک برای تنها ممکن نیست.تنهایی سایهای است که تنها را رها نمیکند. مانند قوز یا انگشت ششم همیشه و همهجا با شماست. لذا هر بیکسی و تک بودن را نمیتوان تنهایی نام نهاد.
گاه تنها یک نفر را کنار خود دارد. دوستی شفیق، همسری غمخوار، خواهری دلسوز، مادرغمخوار و پیر یا حتی دختری دردانه.
تنهای قصۀ ما با لاک تنهایی اش مشکلی ندارد تا آن زمان که تنها می شود. آری تنها هم تنها می شود زمانی که یار غار تنهایی و آن تنها کسی که دارد از دایرۀ تنهایی اش حذف می شود.
این از دست دادن میتواند برای یک تنها داغ تر باشد اگر تنها گذاشته شود نه آنکه تنها شود.
این داغی است که وقتی روی پیشانی تنها می نشیند او را تنهای تنها می نامند و چقدر سخت است تنهای تنها بودن.
آه
دیدگاهی برای این خبر ثبت نشده است
ارسال دیدگاه